حدیث آرامش
علل سقوط جامعه انساني از زبان امام علی(ع)
حدیث آرامش
علل سقوط جامعه انساني از زبان امام علی(ع)
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.»
مرد قبول کرد. اولین در طویله که
بزرگترین در هم بود باز شد. باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگینترین گاوی
که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو با سم به زمین میکوبید و به طرف
مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در
طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت
میکرد. جوان پیش خودش گفت: «منطق میگوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی
کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.»
سومین در طویله هم باز شد و همانطور
که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود
بیرون پرید. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد
تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت!
روز اول ماه محرم روز تحویل سال قمری
اعمال شب و روز اول محرم
از حضرت امام رضاعليه السلام روايت استكه چون
ماه محرّم داخل مى شد پدرم را كسى خندان نمى ديد و اندوه و حُزن پيوسته بر
او غالب مى شد تا روز دهم چون روز عاشورا مى شد آن روز، روز مصيبت و حزن و
گريه او بود و مى فرمود امروز روزى است كه حسين عليه السلام شهيد شده است .
روز دوم
1. امام حسین علیهالسلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به كربلا
وارد شد.1 عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل كرده است كه: امام علیهالسلام چون به
كربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینكه نام كربلا را شنید فرمود: این مكان
جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا
صلی الله علیه و آله به من داده است.2
2. در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامهای "عبیداللّه بن زیاد" را از ورود
امام علیهالسلام به كربلا آگاه نمود.3
3. در این روز امام علیهالسلام به اهل كوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان كوفه ـ
كه مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در كربلا آگاه كرد. حضرت نامه را به
"قیس بن مسهّر" دادند تا عازم كوفه شود.4 اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام
علیهالسلام را دستگیر كرده و به شهادت رساندند. زمانی كه خبر شهادت قیس به امام
علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشك بر گونه مباركش جاری شد و فرمود:
"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدكَ مَنْزِلاً كَریما واجْمَعْ بَینَنا
وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیيءٍ
قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان
در جایگاهی از رحمت خود جمع كن، كه تو بر انجام هر كاری توانایی."5
این روزها
دلم اصرار دارد
صدای دل هم به جایی نمی رسد!
در شهری زندگی میکنم که در آن متولد شدم اما احساس غربت میکنم ...
قران خود محافظ و پاسخگوی خودشه ، چراکه خدا میگه من خودم از هر گزند و و فتنه ای نگه دارش خواهم بود و گاه جواب های اون به سئوالات شبه برانگیز نفس ما ، ته دل آدمی رو میلرزونه و چیزی ، ندای حقانیت و مظلومیت سخن قران رو فریاد میزنه
حالا هم پاسخ خود قران مارو بس است ...
"لَقَدْ کَانَ
فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً
یُفْتَرَى وَ لَـکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلَّ
شَیْء وَ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْم یُؤْمِنُونَ"؛[2] به راستى که در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است، سخنى نیست که به
دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه است که پیش از آن
بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مى آورند رهنمود و رحمت
است.
و : "وَ
کُـلّاً نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ
فُؤَادَکَ وَجَاءکَ فِی هَـذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرَى
لِلْمُؤْمِنِینَ"؛[3] و هر یک از سرگذشت هاى پیامبران را که بر تو حکایت مى کنیم چیزى است
که دلت را بدان استوار مى گردانیم و در اینها، حقیقت براى تو آمده و براى
مؤمنان اندرز و تذکرى است.
نامههای حضرت حجت به شیخ مفید که در منابع شیعی نقل شده، سه مورد است که یکی در صفر۴۱۰ق و دیگری در شوال ۴۱۲ق و توقیع سوم، در ذیحجه ۴۱۲ق صادر شده است.
در توقیع سوم آمده است:
«اما بعد، سلام بر تو ای دوست با اخلاص در دین که در اعتقاد به ما از روی علم و یقین امتیاز داری! در منظر تو، خداوندی را که جز او خدایی نیست، سپاسگزارده و از [سوی] او بر آقا و مولا و پیامبرمان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و نیز خاندان پاکش درود و رحمت فرستادیم.
گویی آنان نمیدانند که ما شما را رها نکرده و یادتان را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، بلاها و مصیبتها بر شما فرود میآمد
از حادثهای که هنگام فرا رسیدن جمادی الاولی در همین سال روی خواهد داد، عبرت گیرید و از خوابی که شما را فرا گرفته است، برای حوادث بعدی آماده و بیدار شوید. به زودی از آسمان، نشانه روشن و آشکار و از زمین نیز علامتی همانند آن برای شما پدیدار میشود. در مشرق زمین حوادثی غمبار و نابسامان، روی خواهد داد...
دنیای این روزای من همقد تنپوشم شده
انقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا میکنیم، دنیا عجب جایی شده
تقصیر من است اینکه، کم می آیی
هر گاه شدم اسیر غم می آیی ...
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم ؛ سه شنبه هم می آیی !!!!
تعداد صفحات : 2